سلاماين رو مخصوصا ميفرستم که با اين حال و هوا عازم بشي...شايد اينجوري به ياد ما هم بودي...
مثل هميشه براي آقامون امام رضا عليه السلام...دويد تا دم صحن و مسافتش کم شدشبيه حسّ رکوعش، به ناگهان خم شد...
چکيد روي سفيدي سنگفرش حرمو ديد پاکترين چشمه هاي زمزم شد
به سمت پنجره فولاد، دست تا که گشودعقيده اش گره خورد و خوب محکم شد
بچرخ تا که طوافم دهي به گرد حرمکه باز "حج فقيرانه ام" فراهم شد
به فکر رفت که بايد طواف هشتم راشکست و مُحرِمِ روي "رضاي عالم" شد
و لب گذاشت به روي ضريح و با خود گفت:" از اين عبادت شيرين،جدا نخواهم شد"...
عقب عقب به بالاي سر رسيد و نشستو بيت آخر او، روضه "محرّم" شد...يازهرا-ملتمس دعا