به نامش که سلام است
جایی دیگر از یادش می نوشتم و اینجا می خواهم بنگارم از پرتو عنایتش در کوچه های انتظار.
قلمم یاری بخش و کلامم جاری ساز باشد که مکتوب کنم آنچه باید.
----------------------------------------------------------------------------
دست تقدیر آنچه صلاح است البته به اقتضای انتخاب و اختیار انسان رقم می زند و تقدیر بر آن شد چند صباحی دور از خاک پاک میهن در گوشه ای از خلیج همیشه فارس سکونت اختیار کنم. درد دوری از اهل و وطن هیچ گاه التیام نمی یابد اما گاهی آنچه در کوله تجربه ات جای می دهی اندکی آرامت می کند.
از قصه سفر نمی نویسم نه ؛ از قومی که بحق جمع اضدادند -آمیخته از مردم خون گرم عرب، متعصب به آیین قومی و دینی در کنار باز مانده های دوران جاهلیت و جوانانی غیور پیرو مکتب و مذهب در کنار نسلی سوخته که نه عربند و نه عجم که دلباخته غرب- نمی نگارم نه ؛ مکتوب می کنم آنچه را که هیچ گاه درکش هم به ذهنم خطور نمی کرد . می نویسم از قدسیانی که همراهی ایشان بی شک بزرگترین مرحمت الهی در حقم بوده است.
می خواهم از مسلمان غیر شناسنامه ای بنگارم که بعد از عمری به قول خودشان هیچ و پوچی و یا گم کردن راه شاهراه را یافته اند و به حق مستبصرند...... ادامه اش به مددش !
قلم شما: رد قلم