چند وقت پیش از یکی از بچه های دوستان پرسیدم :« فلانی چرا انقدر پوستت سوخته و سیاه شدی؟!» با افتخار و آب و تاب تمام جواب داد:« مگه خبر ندارید از 6 صبح میرم فرمولا 1 و ساعت 1 شب بر می گردم....» بعدا از یکی که بیشتر می شناختش پرسیدم: «فلانی تو فرمولا 1 نقشش چیه ؟!» وقتی گفت:« تایر ماشین عوض می کنه و پرچم تکون می ده و ... » تا مدتی بهت زده موندم، تو دلم گفتم که :« لمس کردن تایر فراری و مرسدس و رینالت چقدر افتخار داره ما خبر نداشتیم !»
باز هم سال و ماه چرخی زد و دوباره نوبت پیست بحرین رسید برای برگزاری مسابقات اتومبیل رانی فرمولا 1 . به همین مناسبت دانشگاه ها هم سه روز تعطیل شدند!
این بزرگنمایی و جدی گرفتن این اتفاق در جزیره ای مثل بحرین برام جالب بود. یه کم که بیشتر از فرمولا 1 خوندم به نکات قابل توجهی رسیدم:
1- با توجه به میران علاقه مندان و هواردان، پخش مستقیم مسابقات بر روی شبکه های مارهواره باعث می شه تا مردم دنیا بدانند که جزیره ای بحرین نام هم در خلیج فارس وجود دارد! و شاید این خود بابی بشه برای جذب توریستان کشورهای غربی که به دنبال یه جرعه آفتاب و گرما له له می زنند!
2- مسابقات اتومیبلرانی در رتبه اولِ کسب در آمد قرار داره، جالب این که ولیعهد بحرین دست بر قضا عاشق این رشته هست و به همین خاطر پیست اتومبیل رانی تو بحرین بوجود آورده و جالب تر این که تمام امتیازات و و منافعش هم می رود در جیب کوچک عبای جناب ولیعهد !
3- برای محدوده بسیار کوتاهی ایجاد اشتغال می کند ( ازنوع کاذب! ) و در کنارش جوونک های مردم ذوق می کنند که ما هم فرمولا 1 داریم ... ماشین های فلان و فلان رو از نزدیک می بینیم با راننده های معروف عکس می اندازیم و امضا می گیریم! (البته خب هر نو آوری و پیشرفتی به اعتماد به نفس اجتماعی اضافه می کنه و منکر این مطلب نیستم.)
4- در کنار ایجاد همچین مسابقه هایی سران عرب با افتخار تمام بادی به سینه می اندارند که آی مردم دنیا بر خلاف اون چیزی که شما می اندیدیشید ما خیل هم اوپن هستیم . اقا ما هم بعله !! هتل داریم ... تماشاچی دختر داریم ... و و و و
اما نکته مهم : جایی خوندم مسوولین فدراسیون در ایران عهدی پیش گفته بودند چرا جزیره کوچکی مثل بحرین پیست داشته باشه و ما نه؟!!
......................................................................
پی نوشت : بدون شرح می گذاریم تا تبادل نظری داشته باشیم، ... ما که از پیشرفت کشورمون -ایران اسلامی- بدمون نمیاد اما ... کاشکی حرفامون با پایه و اساس بود و برای دلخوشی مخاطب وعده سر خرمن نمی دادیم!
قلم شما: رد قلم