به قلم: مهاجر از خلیج فارس *87/9/7* 8:33 ع
وقتی که طلبیده نمی شوی ...
وقتی یکی برات عزیز باشه و دلش رو شکسته باشی، به امید اینکه یه روزی بری خونش و از دلش در بیاری روز و شب شماری می کنی... اما امان از ...
قلم شما: رد قلم
وقتی که طلبیده نمی شوی ...
وقتی یکی برات عزیز باشه و دلش رو شکسته باشی، به امید اینکه یه روزی بری خونش و از دلش در بیاری روز و شب شماری می کنی... اما امان از ...
با جون و دل منتظر ذی الحجه بودم، منتظر حضور در منزل یار ...اما وزارت حج بحرین و دلیل های بی محتوایش وسیله ای شد که از قافله جابمانم ....
و اما تو ... تویی که در زیارت هایت شاهد شیدایی هایت بوده ام و امسال هم عازمی ... یادت هست ؟ اولین حجی که مرا همراه خود کردی؟ در منا بیمار شدم و نایب من شدی در رمی جمره کبرا ... قطعا فقط همان حج من مقبول شده؛ که حداقل تو توانستی شیطان من را مورد هدف قرار دهی اما من که در عمل عاجزم ... سنگ اول : الله اکبر ... بنمای ز من یاد ... می دانم که امسال هم عاشقانه هایی برای محبوبت می سرایی و عشق ها خواهی کرد ... بنمای ز من یاد ... که خوب می دانی محتاجم ...
کعبه را کردم بهانه تا بگردم گِرد تو رفتم و گردیدم و نشناختــــــــــــــم
قلم شما: رد قلم