به قلم: مهاجر از خلیج فارس *86/8/15* 12:14 ص
شنبه بود و طبق برنامه هفتگی مرکز اسلامی قرار داشتیم با نماز مغرب دور هم جمع بشیم و یه جلسه مباحثه در مورد آثار گناه داشته باشیم.
هنوز یک ربعی تا اذان باقی بود و مشغول نوشتن سر فصل ها روی تخته سفید! بودم که چند نفر از خانوم هایی که زود تر از بقیه رسیده بودند پیشنهاد دادند که برای نماز جماعت به مسجد الزهرا نزدیک مرکز اسلامی برویم. پذیرفتم و حرکت کردیم؛ قبلا این مستبصرای عزیز از تمیزی و زیبایی این مسجد برای من گفته بودند و خوشحال بودم که این مسجد تونسته دلشون رو به دست بیاره. می گفتند مکان نماز خانومای مسجد بسیار تمیز نوساز و... هست.
وارد مسجد شدیم بله دستشویی ها تمیز، جا کفشی مرتب، و راه پله ها هم همچنین(مثل اکثر مساجد ایران خودمون!) وارد سالن 20 متری خانوم ها شدیم، اونجا هم همه چی مرتب بود: محل قرار دادن کتاب ها جا مهری و.... اذان و اقامه رو شنیدم و از بس جمعیت زیاد بود ! ردیف اول صفوف بودیم و از بین مشبک ها کاملا به برادران در طبقه پایین اشراف داشتیم .
هر چی صبر کردم صدای تکبیری چیزی نیومد! دیدم چندتا از خانوم های دیگه که همراه ما نبودند هم قامت بستند و فرادا نمازشون رو شروع کردند ! نه خبری نبود! گفتم حتما میکروفون خرابه! ولی اگه مکبر داد هم می زد صداش به ما می رسید. مستبصرای بنده خدا هم منتطر بودند من عکس العملی نشون بدم اون ها هم پشت من! پیش خودم گفتم خب قامت می بندیم به جماعت و از اینجا شاید صدای شیخ(حاج آقا) رو خواهیم شنید. یه دفه دیدم اقایون می خوان برن رکوع !سریع قامت بستم و رفتم رکوع هرچی منتظر سمع اللهی تکبیری چیزی شدم خبری نبود از لای مشبک ها یه نگاهی کردم دیدم دارن میرن سجده. دیدم نه اینجوری همه حواس ما به مشبک ها هست و سرک کشیدن!به هر حال سلام دادیم و از خیر نماز جماعت گذشتیم و فرادا نماز رو خوندیم و برگشتیم مرکز. توراه برگشت سعی کردم سر صحبت رو خودم باز کنم که مسیله ای در این مورد مطرح نشه ولی همه سوال بود براشون که چرا؟؟؟؟
تو شوک بودم که: ای بابا این همه دم و دستگاه و زیبایی مسجد و ... مثل اینکه فایده نداره افکار عرب انگار هنوز به خانوم ها مثل جنس دوم نگاه می کنه. همه این ها در حد نظریه بود تا زمانی که در راه برگشت به منزل دوست تازه مسلمونی که تازه دو ماه هست خلیج نشین شده گفت : من فکر نمی کنم تو خلیج دووم بیارم اینجا زن اگه بخواد فعالیت اجتماعی، تحصیل یا ... داشته باشه میگن خوبه اما بنظرشون اصلا پیشرفت خانوم ها مهم و لازم نیست!
.............................................................................................................
شب با افکاری مشوش سر به بالین گذاشتم که آیا همه رو به یک چوب برانیم؟ نه ؟! شاید هنوز هم مشت نمونه خروار نیست.
قلم شما: رد قلم
شنبه بود و طبق برنامه هفتگی مرکز اسلامی قرار داشتیم با نماز مغرب دور هم جمع بشیم و یه جلسه مباحثه در مورد آثار گناه داشته باشیم.
هنوز یک ربعی تا اذان باقی بود و مشغول نوشتن سر فصل ها روی تخته سفید! بودم که چند نفر از خانوم هایی که زود تر از بقیه رسیده بودند پیشنهاد دادند که برای نماز جماعت به مسجد الزهرا نزدیک مرکز اسلامی برویم. پذیرفتم و حرکت کردیم؛ قبلا این مستبصرای عزیز از تمیزی و زیبایی این مسجد برای من گفته بودند و خوشحال بودم که این مسجد تونسته دلشون رو به دست بیاره. می گفتند مکان نماز خانومای مسجد بسیار تمیز نوساز و... هست.
وارد مسجد شدیم بله دستشویی ها تمیز، جا کفشی مرتب، و راه پله ها هم همچنین(مثل اکثر مساجد ایران خودمون!) وارد سالن 20 متری خانوم ها شدیم، اونجا هم همه چی مرتب بود: محل قرار دادن کتاب ها جا مهری و.... اذان و اقامه رو شنیدم و از بس جمعیت زیاد بود ! ردیف اول صفوف بودیم و از بین مشبک ها کاملا به برادران در طبقه پایین اشراف داشتیم .
هر چی صبر کردم صدای تکبیری چیزی نیومد! دیدم چندتا از خانوم های دیگه که همراه ما نبودند هم قامت بستند و فرادا نمازشون رو شروع کردند ! نه خبری نبود! گفتم حتما میکروفون خرابه! ولی اگه مکبر داد هم می زد صداش به ما می رسید. مستبصرای بنده خدا هم منتطر بودند من عکس العملی نشون بدم اون ها هم پشت من! پیش خودم گفتم خب قامت می بندیم به جماعت و از اینجا شاید صدای شیخ(حاج آقا) رو خواهیم شنید. یه دفه دیدم اقایون می خوان برن رکوع !سریع قامت بستم و رفتم رکوع هرچی منتظر سمع اللهی تکبیری چیزی شدم خبری نبود از لای مشبک ها یه نگاهی کردم دیدم دارن میرن سجده. دیدم نه اینجوری همه حواس ما به مشبک ها هست و سرک کشیدن!به هر حال سلام دادیم و از خیر نماز جماعت گذشتیم و فرادا نماز رو خوندیم و برگشتیم مرکز. توراه برگشت سعی کردم سر صحبت رو خودم باز کنم که مسیله ای در این مورد مطرح نشه ولی همه سوال بود براشون که چرا؟؟؟؟
تو شوک بودم که: ای بابا این همه دم و دستگاه و زیبایی مسجد و ... مثل اینکه فایده نداره افکار عرب انگار هنوز به خانوم ها مثل جنس دوم نگاه می کنه. همه این ها در حد نظریه بود تا زمانی که در راه برگشت به منزل دوست تازه مسلمونی که تازه دو ماه هست خلیج نشین شده گفت : من فکر نمی کنم تو خلیج دووم بیارم اینجا زن اگه بخواد فعالیت اجتماعی، تحصیل یا ... داشته باشه میگن خوبه اما بنظرشون اصلا پیشرفت خانوم ها مهم و لازم نیست!
.............................................................................................................
شب با افکاری مشوش سر به بالین گذاشتم که آیا همه رو به یک چوب برانیم؟ نه ؟! شاید هنوز هم مشت نمونه خروار نیست.
قلم شما: رد قلم