دو روز پیش که این خبر (+) رو خوندم کلی در دلم وجدان انسانی اوکتاویای لبنانی - مسیحی رو تحسین نمودم. اما ...
بالاخره از اونجایی که هنوز یه نیمچه خون خبرنگاری در رگ هام جاری ست؛ رفتم سراغ اخبار مرتبط و زندگینامه و ... اوکتاویا که ای کاش نمی رفتم. اون همه ذوقی که از شجاعت و جسارت این خانم کرده بودم تبدیل شد به سطل آب یخ و ریخت رو سرم .
حضرت خانم بعد از نامه عزل از سی ان ان نامه ندامتی نوشته اند(+) که خلاصه اش این است : ابراز تاسف از اینکه یک جمله که در توییتر نوشته بوده (+) (مبنی بر ابراز تاسف از فوت علامه سید فضل الله از شخصیت های مورد حترام وی) باعث سوتفاهم شده و اصولا اندوه ایشون در فوت سید فضل الله از این است که فردی مدافع حقوق زنان فوت شده! فردی که مواضعش با تعصبات شیعه ایران متفاوت است. وی تاکید کرده که به عنوان خبرنگار خاورمیانه هنوز باور دارد که فضل الله از بانیان و پشتیبانان تروریسم بوده است.
اوکتاویا یکی از شاخص ترین خاطراتی رو که از سید فضل الله دارد اینگونه بیان می کند : در شرایط جنگ سید با جرات تمام ریسک کرد و من را که خبرنگاری زن و مسیحی بودم به راحتی به گفتگو پذیرفت! بمن گفته شده بودکه او در طول مصاحبه مستقیم چشم به چشم به من نخواهد نگریست و در پایان هم سید به شوخی به من گفت حل مشکل لبنان این است : « همه سیستمداران لبنان را با کشتی ه بیرون از لبنان بفرستند بدون حق بازگشت!»
در اخر هم اوکتاویا گفته که ماجرای این پست توییترش یک درس بزرگ به او داده :«اینکه هرگز نباید از 140 حرف - عبارتی کوتاه- برای ابراز نظر در خصوص موضوعی مهم استفاده کرد! چراکه باعث سوتفاهم و ابهام و زیر سوال رفتن خواهد شد.»
خلاصه مطلب : یا توییت -نظرکوتاه- اوکتاویا یک گاف بزرگ بوده! یا اوکتاویا از ازدست دادن وجهه و شهرت و جایگاه خود در سی ان ان ترسیده! و یا تمام قضیه یک نمایش سیاسی بوده است!
لینک های مرتبط : فارس(+) - Wikipedia(+) - روزنامه اسراییلی اورشلیم(+) - پروفایل سی ان ان (+) - یهودیان امریکا (+) - نامه ندامت(+) - صفحه توییتر(+)
---------------------------
اما :
1- آژانس شیشه ای برای نمی دونم چندمین بار از تلویوزون ایران پخش شد و نمی دونم برای چندمین بار اشک ما را درآورد! (همیشه آخر فیلم با حسرت می گم : حــــــــــــــاتمی کیـــــــــــــا !)
2- در وبگردی های امشب لینک به لینک جلو رفتم رسیدم به این :
وقتی میان نفس و هوس ، جنــــــــــگ می شود
قلبم به چشم بــــــــه هم زدنی سنگ می شود
آقـــا ببخش! بس کـــــــه سرم گـــــرم زندگیست...
کمتــــــر دلـــــم بــــــرای شما تنــــــگ می شود!
3- دلم برای کنفرانس های آسمانیان (+) لک زده . ...
قلم شما: رد قلم